ایلینایلین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

دختر قشنگ من

دخترم عشق مامان

سلام دخمل گل مامان ملکه خوشگل و خوردنی من عزیزم امروز تولد مامانیه و مامانی یکسال جوونتر شده همشم به خاطر اومدن شما خوشگل خانومه . عزیزم تا دو سال پیش هر سال تولدم دلم خیلی میگرفت همش فک میکردم  چرا همه دوستام نی نی دارن ولی من ندارم با اینکه میدونستم این کار خیلی بده و دارم کفر نعمت میکنم ولی دست خودم نبود به قول خانم دکتر سنی نداشتم دوستام زود بچه دار شدن من به موقع  ولی خدا مثل بنده هاش عجول نیست و شما دختر ناز رو به ما هدیه کرد  انشالله قسمت همه عزیزانی که یک نینی میخوان برای پر کردن تنهاییشون و برای اینکه طعم قشنگ مادر شدن رو بچشن شیطون بلای من از این به بعد با هر سال تولدم خوشحال میشم چون شما یک سال بزرگتر میشی و م...
15 بهمن 1390

خونه مامان بزرگ

سلام گلم  سلام مهربونم عزیزم هر روز صبح که بیدار میشی احساس میکنم قشنکتر شدی نازتر شدی یا نمیدونم من عاشقتر میشم اینقد مهربونی و اینقد مهربونیت با شیطونیت تو چشات پیداست و اینقد خوشمزه ای که هر دفعه میبوسمت خدا رو شکر میکنم که توی خوشمزه رو به ما داده . حسابی بزرگ شدی و خیلی چیزا رو با ایماء و اشاره و زبون قشنگت که فقط خودمون 2 تا میفهمیم  به ما حالی میکنی  این چند وقت که شهرستان بودیم حسابی بهت خوش گذشت و اینو راحت میشد از چشات فهمید و من به خاطر خوشی تو اصلا دلم نمیخواست برگردم ولی بابایی اینجا تنها بود و مجبور شدیم برگردیم خلاصه اینکه تو این مدت حسابی با ساناز دعوا کردی اصلا باهم کنار نمیایید ساناز جون خیلی بهت حسودی می...
11 بهمن 1390

سلام سلام 100 تا سلام

سلام مهربونم خیلی وقته نیومدم از شیرین کاریات برات بنویسم از وقتی مامانی استعفا داده شدیم مارکوپلو همش مسافرت خیلی بهت خوش میگذره بازم رفته بودیم خونه مامان بزرگ به بهونه 40 ام عموی مامانی رفتیم ولی 20 روزی موندیم رفتیم خونه مامانی مامان بزرگ بهت حسابی خوش گذشت با مرغ و خروسا حسابی بازی کردی هم میترسیدی هم دنبالشون میکردی قیافت خیلی جالب میشد کلی بهت خندیدیم  3 روزی اونجا موندیم ...
11 بهمن 1390
1